کد مطلب: 112872
خاطراتي از جلسات درس خارج رهبر انقلاب
تاریخ انتشار : 1393/01/01
نمایش : 810

از سال ???? شمسي، درس خارج آيت‌الله‌العظمي خامنه‌اي آغاز شده و تا كنون ادامه دارد. جهاد، موسيقي، غيبت، قصاص و... از مباحثي است كه تاكنون در درس خارج ايشان تدريس شده است. دكتر محسن اسماعيلي، رئيس دانشكده معارف اسلامي و حقوق دانشگاه امام صادق عليه‌السلام در نخستين دوره درس خارج فقه حضرت آيت‌الله خامنه‌اي حضور داشته است.
 
به گزارش پايگاه اطلاع رساني رهبر انقلاب (khamenei.ir)، متن زير، خاطرات و نكته‌هايي است كه اين عضو حقوقدان شوراي نگهبان از چند و چون اين درس‌ها بيان كرده است:
 
از ابتداي شروع درس خارج فقه آيت‌الله خامنه‌اي در سال ???? ـ كه با سالگرد شهادت امام صادق عليه‌السلام مصادف بود ـ توفيق حضور در اين جلسات را داشته‌ام. آن روزها با توجه به اين‌كه مدت كوتاهي از رحلت امام خميني رحمه‌الله گذشته بود، ايشان علي‌رغم همه‌ي مشغله‌ها، بدون وقفه اين درس را شروع كردند. معمولاً فقها درس خارج فقه خودشان را از «كتاب‌الجهاد» شروع نمي‌كنند، اما ايشان اين درس را از «كتاب‌الجهاد» شروع كردند. اين موضوع كاملاً مرتبط با مسائل سياسي، اجتماعي و نظامي است و بسياري از مسائل مستحدثه را نيز شامل مي‌شود.
 
ابتدا دو نكته را در جهت شناخت و معرفي هرچه بهتر چهره‌ي علمي و فقهي رهبر انقلاب اشاره كنم:

?. معمولاً شخصيت علمي‌‌ كساني كه مسئوليت‌هاي سياسي و اجرايي را مي‌پذيرند، تحت تأثير شخصيت اجتماعي و سياسي ‌‌ايشان قرار مي‌گيرد و سنگيني سايه‌ي سياست و امور اداري بر تمام جوانب زندگي آنان احساس مي‌شود. حتي امام خميني رحمه‌الله كه سال‌ها پيش از پيروزي انقلاب اسلامي، چند دهه استاد برجسته و شناخته‌شده‌ي حوزه‌ها بودند و در سطوح خارج، مجتهدان و مراجع بسياري را تربيت كردند، شخصيت علمي و عرفاني‌شان پس از انقلاب تحت تأثير مقام سياسي و اجتماعي‌شان قرار ‌گرفت. رهبر معظم انقلاب هم همين‌طور هستند. يعني از بُعد علمي و كارهاي حوزوي ايشان كمتر سخني به ميان آمده است.
 
?. دانش رهبر انقلاب منحصر در علوم رسمي حوزه و به‌طور خاص فقه و اصول نبوده و نيست. ايشان علاوه‌بر دروس حوزوي مثل فقه و رجال كه شناخته‌‌شده است، در ديگر علوم هم اطلاعات بسيار گسترده‌اي دارند. مثلاً در ادبيات و شعر، تاريخ اسلام، تاريخ غرب و تاريخ جهان و نه‌فقط به صورت «تاريخ نقلي»، بلكه به صورت «تاريخ تحليلي» كار كرده‌اند.

انتخاب موضوعات ايشان در درس‌هاي خارج، نشان‌دهنده‌ي دغدغه‌ي عميقي است كه ايشان نبست به شرعي و فقهي بودن كامل اداره‌ي امور كشور دارند. مثلاً بحث جهاد از آن بحث‌هايي نيست كه خيلي تفصيل يافته باشد. متأسفانه فقهاي شيعه هيچ‌گاه متصدي امور سياسي ـ اجتماعي نبودند ولذا طبيعتاً به مواردي مثل جهاد كه جنبه‌هاي سياسي-اجتماعي دارد، كمتر توجه شده‌ است.
 
رهبر انقلاب توجه ويژه‌اي به اين موضوع داشتند. مثلاً يكي از مباحث مربوط به ولايت فقيه كه در كتاب‌الجهاد هم آن را بحث مي‌كنند، اين است كه آيا «جهاد ابتدايي» در زمان غيبت هم ممكن است؟ يعني آيا جهاد ابتدايي مشروط به حضور امام معصوم عليه‌السلام است يا نه؟ اين‌كه هر فقيه عادلي مي‌تواند اين كار را انجام دهد، مخالفيني دارد. حتي امام رحمه‌الله كه به ولايت مطلقه قائل بودند و در «كتاب‌البيع» و «تحرير‌الوسيله» تصريح كرده‌اند كه وليّ‌فقيه از تمام اختيارات حكومتي امام معصوم عليه‌السلام برخوردار است (مگر مواردي كه استثناء شده باشد و دليلي بر استثناء آن وجود داشته باشد) در كتاب تحرير‌الوسيله مي‌فرمايند كه يكي از موارد استثناء، جهاد ابتدايي است و در اين‌ تأمل وجود دارد كه فقيه در زمان غيبت بتواند «جهاد ابتدايي» بكند. از طرفي فقيه برجسته‌اي مثل مرحوم صاحب‌جواهر با جواز «جهاد ابتدايي» در زمان غيبت مخالف بوده و يكي از استدلال‌هاي مهم‌ ايشان عدم امكان وقوع اين مسئله است. يعني اصلاً چنين چيزي واقع نخواهد شد كه فقيهي در زمان غيبت لشگر يا سلاح و تجهيزاتي داشته باشد و امكان جنگ و فرماندهي براي او پديد بيايد! اما به ياد دارم كه رهبر انقلاب در همين درس خارج، اين احتمال را رد كردند و با دلايلي اثبات كردند كه جهاد ابتدايي در زمان غيبت و توسط فقيه عادل و باكفايت ممكن است و اين را نظر أقوي ‌دانستند.
 
* درس‌هايي مبتني بر تحقيقات قبلي

يكي از خصوصيات درس آيت‌الله خامنه‌اي اين است كه از قبل، رئوس اصلي درس‌ها را مي‌نويسند و من يادم هست كه «كتاب‌الجهاد» را كه درس مي‌دادند، نوشته‌هاي خودشان همراهشان بود. به‌طور خاص يادم هست كه در مباحث جهاد به مناسبتي ايشان بحث از صابئين كردند كه آيا صابئين جزء اهل كتاب هستند يا نيستند؟ اين از مباحث مشكله فقهي است. ايشان به‌طور بسيار مفصلي اين بحث را مطرح كردند و اين نشان از تسلط بر مباني فقهي و تاريخي و مطالعات عميق گذشته ايشان دارد.
 
نكته ديگر آن‌كه درس‌هاي ايشان از يك پيوستگي معني‌دار منطقي برخوردار است و ترتيب بحث‌هاي ايشان ابتكاري بوده است.
 
ايشان به كيفيت جهاد كه رسيدند (فقها مبحثي دارند راجع به بحث كيفيت جهاد ‌و اين‌كه چه كارهايي در جهاد جايز است و چه كارهايي حرام) به بحث «إلقاء سمّ» در بلاد مشركين پرداختند كه بحث معروفي هم هست. در همان سال ???? ايشان نظر خودشان را در بحث سلاح‌هاي هسته‌اي اعلام كردند و القاء سم در بلاد مسلمين و استفاده از سلاح‌هاي مخرب و كشنده‌ي شيميايي و هسته‌اي را به دلايل فقهي داراي اشكال دانستند و همان موقع ادلّه فقها را كاملاً بررسي كردند و به عنوان يك نظر فقهي جدي و نه يك شعار سياسي و اجتماعي آن را ارائه دادند. ما الان بعد از بيست سال ملاحظه مي‌كنيم كه ايشان دوباره بر همان مواضع تأكيد دارند و هر وقت بحثي در اين باره پيش آمده، ايشان تأكيد فرموده‌اند كه از ديدگاه فقهي و شرعي با مسأله‌ي سلاح‌هاي هسته‌اي مشكل داريم. اين از جهت ثبات در تصميم‌گيري‌هاي ايشان هم مهم است.
 
* تفريع فروع و ارتباط‌هاي بديع

نكته‌ي ديگري كه در اين زمينه وجود دارد، حاكميت «فقه حكومتي» بر درس‌هاي ايشان بود. در واقع به دليل همان انزواي تاريخي‌اي كه بر فقهاي شيعه تحميل شده بود، در بيشتر موارد يك روحيه‌ي‌ فردگرايي بر فقه ما حاكم بود. فقه ما فقه فردگرا بود، ولي ايشان به دليل روحياتي كه داشتند، با يك نگاه حكومتي و به صورت سيستماتيك فقه را مي‌ديدند و از اين جهت مي‌توانستند بين فروع مختلف فقهي ارتباط‌هاي جالب و بديعي را برقرار كنند. اين خصيصه يك آموزش و نظريه خوبي براي مطالعه فقهي است كه چگونه مي‌شود تفسير فقه با فقه كرد و با برقراري ارتباط ميان فروع مختلف فقهي به نظريات جديد فقه حكومتي دست يافت؟
 
* پايبندي به فقه جواهري


پايبندي ايشان به فقه جواهري بسيار جدي است. ايشان در مباحثي كه ارائه مي‌كنند و اظهار نظرها كاملاً مقيدند كه به همان روش قدما بحث كنند. در واقع ايشان به فقه سنتي پايبند هستند و به سنّت اجتهاد تقيد دارند. بعضي‌ها نظريات جديدي را مطرح مي‌كنند، اما نظرات آن‌ها از روحيه‌ي فقهي لازم برخوردار نيست. ايشان كاملاً به رعايت اصول و مباني سنت اجتهاد پايبندي از خودشان نشان داده و تلاش مي‌كنند كه تمام نظرياتي كه دارند، تنها در چهارچوب فقه جواهري ارائه شود.
 
البته ايشان بارها هم طلاب جوان را سفارش و نصيحت‌ كرده‌اند به اين‌كه در ارائه نظريات جديد شجاعت بيشتري از خودشان به خرج دهند. مي‌گفتند شما طلبه‌هاي جوان حتماً در چهارچوب ضوابط و اصول شناخته‌شده‌ي فقط جواهري كار كنيد، اما اگر در اين چهارچوب فكر و تحقيق كرديد، از ارائه‌ي نظر جديد إبايي نداشته باشيد. حتي به خاطر دارم آن موقعي كه قرار بود مجله‌اي به صورت فارسي منتشر شود و تحقيقات فقهي طلاب جوان را به زبان فارسي و به زبان جديد ارائه كند، بسياري از دوستاني كه در اين زمينه مسئوليت داشتند و به دنبال راه‌انداختن اين جريان بودند، نوعي نگراني داشتند از اين‌كه چه واكنش‌هايي را در حوزه خواهند ديد. رهبر معظم انقلاب اما سفارش مي‌كردند كه نگراني نداشته باشيد و از ايجاد چنين كرسي‌هاي آزادانديشانه‌اي حمايت كردند تا شكل گرفت. ايشان مي‌فرمودند كه حالا شما خيال نكنيد كه هر نظري كه مي‌دهيد، بايد منجر به صدور فتوا شود. شما يك مطلبي را مي‌گوييد و نفرات بعدي مي‌آيند و آن را نقد و تحليل و تكميل مي‌كنند تا إن‌شاءالله در آينده بتواند مبناي صدور فتوا قرار بگيرد. اين ترويج آزادانديشي و نوگويي در عين تقيد به ضوابط و اصول سنت شناخته‌شده‌ي اجتهاد از خصوصيات درس ايشان بود و جرأت اظهار نظر جديد را به شاگردانشان القا مي‌كردند.
 
ايشان در روش فقاهت خودشان كاملاً پايبند به گذشتگان هستند و از سنت اجتهاد جواهري تخطي نمي‌كنند، اما اين به معني عدم توجه به لزوم برخي تغييرات در شيوه‌ي تدريس و شيوه‌ي تحصيل در حوزه نيست. ايشان، هم نسبت به ويرايش و پيرايش كتب درسي نظر داشتند و هم در روش تحصيل و تدريس بارها اعلام كردند.
 
* مباني اجتهادي در علم رجال

از ويژگي‌هاي ديگر درس خارج فقه رهبر معظم انقلاب كه كمتر به آن توجه مي‌شود، «مباني رجالي» ايشان است. انصافاً اجتهاد در رجال كمتر صورت مي‌گيرد، ولي من اين را در دروس ايشان ديده‌ام. يعني كاملاً محرز است كه ايشان در علم رجال متبحر بوده و داراي مباني خاص هستند. به عنوان نمونه در بحث پذيرش يا عدم پذيرش اصحاب اجماع، قاعده‌ي مشهور (أجمعة الإصابة على تصحيح ما يصحّ عنهم) يكي از مباحث دنباله‌دار علم رجال است، به اين معني كه آيا حرف فلان‌شخص (لا يرسل و لا يسند الا عن صفته) را مي‌پذيريم يا نه؟ و آيا توصيف او و روايت او كافي است يا نه؟ من مكرراً مي‌ديدم كه ايشان بر اساس مباني كارشده‌ي علمي، اظهار نظر ثابتي راجع به اصحاب اجماع و برخي از كتب مورد بحث مثل جعفريات، اشعثيات و ... داشتند و معلوم بود كه كار عميق و جدي در اين حوزه‌ها كرده‌اند و اظهار نظرهاي روشني در اين زمينه داشتند.
 
* تحول‌گرايي به عنوان يك الگو

نكته‌ي مهمي كه روي آن تأكيد دارم، توجه ايشان به «تحول در امور حوزه» است. اشاره كردم كه ايشان در روش فقاهت خودشان كاملاً پايبند به گذشتگان هستند و از سنت اجتهاد جواهري تخطي نمي‌كنند، اما اين به معني عدم توجه به لزوم برخي تغييرات در شيوه‌ي تدريس و شيوه‌ي تحصيل در حوزه نيست. ايشان، هم نسبت به ويرايش و پيرايش كتب درسي نظر داشتند و هم در روش تحصيل و تدريس بارها اعلام كردند. انصافاً اين تحولاتي هم كه در مديريت حوزه‌ي علميه در اين سال‌ها اتفاق افتاده است، عمدتاً ناشي از تأكيدات، رهنمودها و پيگيري‌هاي ايشان است و همين كه حوزه داراي يك سيستم مديريت مشخص شد و مراحل درسي و مراتب علمي مشخص پيدا كرد، از بركات توجه خاص ايشان به اين مسائل است.
 
* واكنش در برابر سؤالات و اشكالات

نوع تدريس ايشان نيز جالب توجه است. بالأخره ممكن است كه در ميانه‌ي درس كسي سؤالي بپرسد كه چه‌بسا بي‌ربط و نابجا باشد. اين موضوع هميشه در درس‌هاي حوزوي اتفاق مي‌افتد. اتفاقاً يكي از جذاب‌ترين بخش‌هاي درس نيز همين‌جا است كه استاد چه واكنشي از خود نشان مي‌دهد. اولاً ايشان با سعه‌ي صدر كامل با نظر مخالف برخورد مي‌كردند و با آرامش ويژه‌اي به سؤال‌كننده توجه مي‌كردند كه خود اين موضوع جرأت سؤال‌كردن و انتقادكردن در درس را به انسان مي‌داد. البته در اين گفت‌وشنودهاي طلبگي از مطايبه‌ها و شوخي‌هايي كه در ميان علما مرسوم است، زياد صورت مي‌گرفت و اين خودش درس را باطراوات، شنيدني و جذاب مي‌كرد. يادم هست كه يكي از دوستان در درس حاضر مي‌شد اما معمولاً مطالعه‌نكرده سؤالاتي مطرح مي‌كرد. حضرت آيت‌الله خامنه‌اي به سؤالات پاسخ مي‌دادند. چند بار كه سؤالات رد و بدل مي‌شد، به عنوان مزاح مي‌گفتند: «حالا شما اجازه بدهيد من آنچه را كه مطالعه كردم بگويم و شما چيزي را كه مطالعه نكرديد باشد براي جلسه بعد.» يا به خاطر دارم كه در موردي به يك نفر گفتند: «حالا شما به حرف‌هايي كه من زدم فكر كنيد، شايد خدا به دلتان انداخت كه حرف حق را بپذيريد.» يا مثلاً كسي اگر يك حرف خيلي عجيب و غريبي پاي درس مي‌گفت كه تا به حال فقها نگفته بودند و با موازين فقهي خيلي سازگار نبود، ايشان مي‌گفتند: «اجماع همه‌ي فقها با فرمايشي كه آقاي فلاني داشتند، شكسته شد» و اين‌طور درس را شيرين و جذاب‌تر مي‌كنند.
 
* توجه به مسائل اخلاقي
 
از ديگر نكات مهم ديگر، توجه ايشان به مسائل اخلاقي و معنوي است. معمولاً‌ درس ايشان با يك حديث اخلاقي و يك موعظه يا نصيحت رفتاري شروع مي‌شود. توجه ايشان به اين مسأله بسيار مهم است. هميشه آغاز درس را به بيان تذكرات بسيار مهم اخلاقي و حوزوي اختصاص مي‌دهند. فكر مي‌كنم جمع‌آوري آن‌ها مي‌تواند يك منشور طلبگي و حوزوي باشد.

 

 

 

 
 
 
ارسال کننده
ایمیل
متن
 
شهرستان فارسان در یک نگاه
شهرستان فارسان در يک نگاه

خبرنگار افتخاري
خبرنگار افتخاري

آخرین اخبار
اوقات شرعی
google-site-verification: google054e38c35cf8130e.html google-site-verification=sPj_hjYMRDoKJmOQLGUNeid6DIg-zSG0-75uW2xncr8 google-site-verification: google054e38c35cf8130e.html